بام پیرانشهر؛ شهر مرزی
ماندن و تماشای رفتن گاهی میتواند برعکس اتفاق بیافتد. این بار عبور را ترجیح دادم تا لذت رفتن را بچشم. عبور نه از مرزهای انسانی، بلکه عبور از مرزهای جغرافیایی. مرز معادلهایست در جستجوی علامت تساوی، حاشیه یک تکه کاغذ زیباست که گویا با بیدقتی از وسط نصف شده است. در جستجوی این حاشیه زیبا بودم که به بام یک شهر مرزی به نام پیرانشهر رسیدم. بام پیرانشهر مرا مبهوت خود کرد که به آنسوی مرزها بیندیشم.
دیالوگی از شخصیت اصلی رمان پرندههای خارزار را به یاد آوردم: “همچون آن افسانه پرندهای که خار در سینه داشت و ترانهخوان به آغوش مرگ میرفت. هرکسی ترانه کوچک خود را میخواند و باور دارد که زیباترین ترانهایست که دنیا تاکنون به گوشش شنیده است. ما خود، خار سازیم و هیچگاه تامل نمیکنیم که دریابیم چه بهایی پرداخته میشود. تنها کاری که از ما بر میآید این است که درد بکشیم و به خود بقبولانیم که ارزشش را دارد.”
بام پیرانشهر همانطور که از نامش پیداست، واقع در شهر پیرانشهر است. در صورتی که نیاز به اطلاعات بیشتری از بام پیرانشهر، نحوه دسترسی به آن و سایر جزئیات داشتید، با ما تماس بگیرید و نظرات خود را در مورد این پُست نیز در بخش دیدگاهها ذکر کنید.
در صورت تمایل میتوانید ما را در اینستاگرام و فیسبوک دنبال نمایید و همچنین به کانال تلگرام ما ملحق شوید.