چشمانداز از روی لیلاکوه؛ ندای ابدی عشق
در وادی زمزمههای فراموش شده، جایی که سایهها میرقصند و رازها در آن نهفته است، کوهیست به نام لیلاکوه، مردم آنجا به این مکان، لیله کوه نیز میگویند.
از میان جنگلهای مخملی سبز و باغهای چای، مسافری امیدوار به کوه میرود تا حقیقتش را بجوید. گویا کوه آرزویِ پنهانی را برایش زمزمه میکند. او همچنان مصمم و صادقانه راههای ناشناخته شیبدار و پُرپیچوخم را میپیماید. همانطور که او بالا میرود، کوهی که نمادی از ندای ابدی عشق است، در قلمرو آسمانهای وسیع و بیکران نمایان میشود. در اوج که میرسد، صحنهای نفسگیر از شاهکار طبیعت را میبیند که زمان هیچگاه نمیتواند آن را پاک کند. این صحنه نفسگیر همان چشمانداز از روی لیلاکوه است، جایی که قلبها با احساسات رامنشده اوج میگیرند.
حال مگر میشود در آنجا بایستی نظارهگر چشمانداز از روی لیلاکوه باشی و عطر چای مدهوشت نکند! همه داستان را نیما یوشیج گفت:
چایت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندمزار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها …
لیلاکوه روستایی از توابع شهر لنگرود واقع در استان گیلان است، در صورتی که نیاز به اطلاعات بیشتری از نحوه دسترسی به آن داشتید، با ما تماس بگیرید و نظرات خود را نیز در بخش دیدگاهها ذکر کنید.