سبک زندگی

چای داغی که دلم بود

به خودم آمدم انگار تویی در من بود

این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود …

با این دو تصویر چه کنم؟ چای داغ و قهوه سرد، وجه مشترک؟ احتمالا شعر در کنار هر دو خوب است! نمی‌دانم چرا با دیدن این دو عکس ناخودآگاه علیرضا آذر در ذهن من تداعی می‌شود. شاید چون شاعر است! شاید چون این بیت از او با واژه چای داغ را به خاطر آوردم:

چای داغی که دلم بود به دستت دادم
آنقدر سرد شدم، از دهنت افتادم

یا شاید به خاطر این دو بیت او با واژه قهوه:

سرما اگر سخت است، قلبی را
آتش بزن، درگیر داغش باش
ول کن جهان را! قهوه‌ات یخ کرد
سرگرم نان و قلب و آتش باش

اما قطعا او چیزی فراتر از این دو بیت با این دو واژه که در عکس‌های ما موجود است، برای من می‌باشد. این تصاویر زنده‌کننده خاطرات گوش سپردن به آثار او، برای مدت‌ها، مدت‌ها و مدت‌هاست!

کوتاه در مورد علیرضا آذر بگویم که بسیاری از کارهای خود را به صورت دِکلَمه همراه با موسیقی (و بعضا همراهی یک خواننده) ارائه داده که با کمی جستجو در اینترنت می‌توانید به این فایل‌ها دسترسی داشته باشید.

در پایان دو تکه از دیگر کارهای او را قرار می‌دهیم، تا در کنار چای داغ یا قهوه سردتان شعری هم باشد!

قبلِ هر چیز بگویم که من آنم که شبی
تا لبِ پنجره رفت و به اتاقش برگشت
گرچه استادِ هنر دست به رویش نکشید
بالِ پروانه شد و نرم و مُنقَّش برگشت
من همانم که شبی عشق، به تاراجش برد
همچو حلّاج به خاکسترِ تشویش نشست
در سرش سورهءِ تکویر مُجَسَم میشد
قبلِ هر زلزله‌ای در خودش آرام شکست
سیلِ غم بود که از گونه‌ی خشکش می‌ریخت
و عزادارِ خودش بود که در خود می‌سوخت
چشم بر وسوسه‌ها بست، وَ چیزی نشنید
گفتنی بود ولی باز دهانش را دوخت
~ ~ ~
دل به دریا زده‌ای، پَهنه سراب است نرو،
برف و کولاک زده، راه خراب است نرو …!

اگر می‌خواهید مستقیم به سراغ بهترین کارهای او بروید و با گوش سپردن به آن‌ها با کارهای او آشنا شوید، و یا دسترسی به فایل‌های صوتی او نداشتید، با ما تماس بگیرید.

حورا محسنی

حورا محسنی فعال در حوزه عکاسی و فیلمبرداری خصوصا در ژانر سفر و طبیعت است. برخاسته از استان مازندران و درحال‌حاضر ساکن تهران است. بخشی از کارهای او در این سایت ارائه شده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا